نتایج جستجوی عبارت «فریدون بیدارمغز دبستان فرهنگ اسلامی سومار گلزار شهدا ۱۳۴۱/۱/۱ ۱۳۶۵/۳/۱۸ لشکر ۸۸ زرهی ۱۳۶۷/۳/۲» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید جعفر بیات
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
جعفر، ۱۳۳۹/۶/۱۰ در خانه‌ای که چراغش از نور خدا روشن و ایمان به خدا و عشق به ائمه اطهار (ع) در دل اعضای آن جای گرفته بود، پای به عرصه گیتی نهاد. خانواده‌ای که ساده و بی‌آلایش در صفاشهر زندگی می‌کردند. به دلیل فقر مالی موفق به تحصیل نشد و از همان اوان کودکی به کار و کارگری پرداخت تا بتواند قسمتی از مخارج خود و خانواده را تأمین کند. جعفر بیشتر اوقات فراغت خود را در بسیج...
شهدا سال 60 -زندگینامه شهید محمد قلی عبدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ »
پرستوهای مهاجر آمده بودند تا رسیدن بهار را مژده دهند. در روستای مشکان درون خانه‌ای گِلی، ولی پر از صفا و محبت؛ همراه با آواز پرستوها، ـ1/1/1334ـ صدای دلنشین کودکی زیبا، طراوت دوچندان به خانه داد. نامش را محمدقلی نهادند و در کنار خود پرورش‌اش دادند. تحصیلات خود را در مدرسه ابتدائی شهید آیت (ششم بهمن) روستای مشکان آغاز و به پایان رساند. بعلت نبودن دبیرستان در روستا از ادامه تحصیل محروم ماند و به کار کشاورزی پرداخت....
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید بهمن پرآور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
شهادت سرآغاز پایندگی است               نترسم زمرگی که خود زندگی است سالکان طریقت و عارفان مست از می‌ناب عشق، شهادت را نزدیک‌ترین راه در رسیدن به مقصود یافتند و با حضور در آن میدان، پیمانه وصل را سر کشیدند. از این قبیله، شهیدی است دلاور که چهارم تیرماه سال ۱۳۴۷، در روستای تم‌شولی از توابع بخش آباده طشک نی‌ریز، میان خانواده‌ای خداپرست و باایمان دیده به جهان گشود؛ نام او را بهمن نهادند....
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -ظهور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
حمید... دوباره می‌آید با صورتش هنوز مدال عقیق زخم با زبانش خطبه جهاد آخرین محفوظاتش از تپه‌های آنسوی نی‌ریز خواهد آمد از تپه‌های ماسه که آنجا ناگاه درخت حادثه گل کرد و شقایقهای سرخ بر صورت و سینه حمید گل داد بهت نگاه دیر باور حمید هنوز هم در تپه‌های آنسوی نی‌ریز احساس درد را به تأخیر می‌سپارد خون را هنوز حمید از تنگچین پیراهن باور نمی‌کند پس دوستم "علی" چرا در رکاب ناله نکرد؟ آیا عقاب پیر حادثه تا زنده‌تر زمهر رفیقم بود که پیشتر زناله او بر سینه در دلم بنشست ؟ آیا "عباس"، "...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید حسین شعبانپور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد حسين شعبانپور »
بسم الله الرحمن الرحیم و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون 1 خیال نکنید کسانی که در راه خدا کشته می‌شوند مرده‌اند، بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی می‌خورند. با درود فراوان و سلام به رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و با سلام به مردم با ایمان و مؤمن به انقلاب اسلامی شهرستان نی‌ریز. تنها آرزوی من در سالیان دراز این بود که بتوانم به جبهه بروم و این صدامیان کوردل...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید محمد دشتبانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد محمد دشتباني »
بسم الله الرحمن الرحیم یا ایتها النفس المطمئنه، ارجعی الی ربک راضیه مرضیه، فادخلی فی عبادی، وادخلی جنتی. هان ای نفس مطمئن و آسوده، بازگرد به سوی پروردگار خویش که تو خشنودی از نعمات ابدی و او راضی است از سپاسگزاری تو در دنیا، پس بیا و داخل شو در صف بندگان متقی و سپس داخل شو در بهشت. ( سوره فجر، آیه 30/27 ) با سلام به رهبر کبیر انقلاب و صیتم را شروع می‌کنم. پروردگارا! ای رب شهدا، من...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید محمد نجدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
با تو می‌گویم! کسی که به زندگی در جوار حضرت حق و جاودانگی روح در وادی «عند ربهم یرزقون» معتقد است، از مردن نخواهد ترسید، اگرچه با آتش کینه، جسم او را به سوزانند. محمد نجدی از مؤمنانی است که در خانواده‌ای مذهبی در روستای مشکان نی‌ریز، ۱۳۴۳/۵/۲۰ به دنیا آمد. پس از گذراندن دوران کودکی وارد مدرسه ابتدایی شهید آیت مشکان شد. پس از مدتی از ادامه تحصیل منصرف و به کار کشاورزی پرداخت. محمد باوجود سن...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید غلامرضا کاتوزیان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد غلامرضا کاتوزيان »
سجاده را که می‌گشائیم، از سجده‌های بی‌ریای تو حکایت می‌کند. با هرکس که به گفتگو می‌نشینیم، از مهربانی و وفای تو می‌گوید. سراغ مجنون را که می‌گیریم، نشانی کوی تو را می‌دهند که بی‌قرار دیدار دوست بودی و شهادت را بهترین راه برای رسیدن به منظور انتخاب کردی. بیشتر که‌ می‌پرسیم، می‌گویند: در یک روز بهاری ـ10/3/1337ـ میان خانواده‌ای متدین و عاشق اهل‌بیت(ع) در شهرستان نی‌ریز چشم به جهان گشود. پدر نام «غلامرضا» را برای او انتخاب کرد...
شهدا سال ۶۲ -وصیت‌نامه شهید خلیل شاهمرادی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد خليل شاهمرادي »
بسم‌الله الرحمن الرحیم ماشاءالله کان و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم آنچه خدا خواست شد و نیست جنبشی و نه نیرویی مگر به‌وسیله خدای والای بس بزرگ. خدای را شکر؛ خدای کریم و بزرگ، رئوف و مهربان، سلیم، حلیم، نور و قدوس که این‌همه منت بر بندگانش گذاشته تا جایی که او را خلیفه روی زمین قرار داده است. آیا جا دارد که بااین‌همه نعمت‌ها که ما قادر به شکر گذاری هیچ‌کدام آن نیستیم، نعمت‌هایی که...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید فرامرز بخشی پور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد فرامرز بخشي پور »
بسم الله الرحمن الرحیم الذین آمنوا یقاتلون فی سبیل‌الله و الذین کفروا، یقاتلون فی سبیل الطاغوت فقاتلوا اولیاء الشیطان ان کید الشیطان کان ضعیفا. آنان که ایمان آوردند در راه خدا کارزار می‌کنند و آنان که کفر ورزیدند در راه طاغوت نبرد می‌کنند. پس شما مؤمنان با دوستان شیطان بجنگید که مکر و سیاست شیطان بسیار سست و ضعیف است. (سوره نساء، آیه 75 ) مادر، اکنون که وصیتنامه‌ام را برایت می‌خوانند، من در بین شما نیستم و شما نمی‌دانید که...